روند ترانه سرایی در تاریخ موسیقی ایران با حضور عبدالجبار کاکائی و محمد مفتاحی در سومین نشست پژوهشی جشنواره موسیقی فجر بررسی شد.

به گزارش روابط عمومی سی‌وپنجمین جشنواره موسیقی فجر، عبدالجبار کاکائی به عنوان نخستین سخنران در این نشست که در سالن باربد فرهنگستان هنر برگزار شد، ضمن قدردانی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اضافه کردن بخش پژوهشی در حوزه موسیقی بیان کرد: ای کاش در کنار بخش نظارت، بخش پژوهش هم باشد و این نشست‌ها به جشنواره‌های فجر معطوف نباشد و ادامه پیدا کند.

او ادامه داد: متاسفانه منابع مکتوب در حوزه آثار کلامی که با موسیقی تلفیق شده، بسیار کم هستند. برای مثال در منطقه ایلام وقتی کسی از دنیا می‌رود افراد دور هم جمع می‌شوند و مور و مویه می‌کنند اما تذکره نویسان سراغ افرادی که این شعرها را می‌خواندند، نمی‌رفتند.

این شاعر و ترانه‌سرا با بیان اینکه ما با پدیده ترانه و تصنیف مواجه هستیم، اعلام کرد: اگر بخواهیم بگوییم نام دیگر ترانه تصنیف است؛ خودِ کلمه تصنیف نیز عاریه‌ای است و معمولا به اثری که بخش بخش شده باشد تصنیف می‌گویند. با توجه به کانتکس‌های زمانی متفاوت، هر دوره یک کارکردی از ترانه شده است و نمی‌توانیم تعریفی از ترانه داشته باشیم.

کاکایی در تعریف ترانه گفت: غالبا ترانه به کلامی اطلاق می‌شود که در اثر تلفیق با موسیقی شنیده شود. باید ترانه در تلفیق موسیقی برجسته و احساس شود. گاهی جملاتی که در ترانه قرار می‌گیرند ربطی بهم ندارند اما در حوزه موسیقی به شکلی کنار هم قرار می‌گیرند تا موجب شوند در در ذهن مخاطب یا شنونده به خاطر بماند.

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش با اشاره به طلایی‌ترین دوران در حوزه کلام  گفت: یکی از طلایی‌ترین دوران  کلام، مربوط به دوره ساسانی بوده است. موسیقی در دوره بعضی از پادشاهان ساسانی، شکل می‌گیرد و رامشگران و خنیاگران در جامعه جایگاه متوسطی پیدا می‌کنند. با فرو پاشیدن دوران ساسانی شرایط عوض می‌شود و عروض شعرِ عرب با هجاهای زبان فارسی تلفیق می‌شوند. ظاهراً رباعی و دوبیتی میراث ادبیات دوران ساسانیان بوده است. دوره آغاز فروپاشی ساسانیان مصادف با سخت‌گیری در حوزه موسیقی بود و شاید حدود ۱۰۰ سال در حوزه موسیقی خاموشی بود و علیرغم سیطره اعراب مجالس موسیقی به صورت پراکنده برقرار بود.

مدیر دفتر ادبیات موسسه تنظیم  و نشر آثار امام خمینی افزود:  وقتی از دوره اُموی عبور می‌کنیم، ایران اسیر سلسله غزنویان، ترکان و غیره می‌شود که چیزی از دوران امیرنشینان تُرک ضبط نشده است و بعد از آن به حکومت صفویه می‌رسیم. در آن دوره هم به جز نقاره خانه‌ها به موسیقی اجازه خودنمایی نمی‌دادند و بعدها موسیقی به مجالس دربار ورود پیدا می‌کند.

کاکایی در بخش دیگری با انتقاد از برخی موزیسین‌ها اظهار کرد: در حال حاضر برخی از موزیسین‌های ما به خودشان زحمت نمی‌دهند کتاب بخوانند و گیتارشان را به دست می‌گیرد و هر چیزی که به ذهنشان می‌رسد به زبان می‌آورند.

این ترانه سرا در پاسخی مبنی بر اینکه آیا می‌توان جنسیت را در ترانه‌ها دید؟ گفت:  کشور ما وضعیت ویژه‌ای دارد. مردها می‌خوانند و زن‌ها می‌نویسند. زمانی که در شورای ترانه‌ی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودم از ده اسم، شش اسم مربوط به زنان بود. زبان و ذهن دو روی یک سکه هستند. زبانِ زن گویای ذهن زن است. ما در بین شاعران زن، شعر فروغ را کاملا زنانه می‌بینیم. حتی شاهد این هستیم که برخی از زنان شروع به گفتن شعر با احساسات مردانه کرده‌اند. البته مردها هم می‌توانند شعرهای زنانه بگویند. من شاهد صحنه‌های کمیک در این زمینه بودم و زنان شعرهایی می‌گویند که مردها بخوانند و در شعرها مردها را دست و پا بسته نشان می‌دهند. خودِ همین موضوع می‌تواند عنوان یک پژوهش باشد.

او همچنین به پرسشی مبنی بر اینکه در زمانه فعلی برآمدن همه آن چیزی که در ترانه می‌آید تا چه اندازه مطلوب است؟ پاسخ داد: یک جامعه شناس فرانسوی کتابی درباره جامعه ایران نوشته که ایرانیان در ستیز با مدرنیته ناکام هستند و غالبا بغض‌های تاریخی دارند و نمی‌توانند با شرایط کنار بیایند. ما جهان جدید را نپذیرفتیم و در مقابل آن مقاومت می‌کنیم. هنوز روح جامعه‌ی ما با تجدد مانوس نشده است.

 

محمد مفتاحی، سخنران دیگر این نشست نیز درباره ترانه توضیح داد: محققان با توجه به مُهری که از تپه چغامیش به دست آورده‌اند، متوجه شدند در کنار افرادی که ساز می‌نواختند کسانی هم بودند که ترانه می‌خواندند.  از جهتی کسانی که تاریخ ادبیات می‌نوشتند به دلیل مناسبتی بودن ترانه‌ها از نوشتن زندگینامه افرادی که ترانه می‌گفتند غفلت کردند. آنچه که در کتاب‌های معتبر موسیقی درباره ترانه دیده می‌شود اما با اسم ترانه ذکر نشده است و نوع سرودن آنها با شعر کاملا متفاوت است. از قرن هشتم، نهم و دهم ترانه‌هایی که وجود داشت تصنیف نام گرفت. در دوره معاصر اسم خاصی روی ترانه می‌گذاریم و آن را از شعر جدا می‌کنیم.

او درباره ربط میان شعر و ترانه گفت: ترانه با شروع نهضت مشروطه و اشعار شاعرانی مثل میرزاده عشقی زودتر از شعر در ایران نو شد. چون ترانه تعریفی نداشت و علم موسیقی هم به شکلی نبود که آن را آموزش بدهند، به همین دلیل چنین موضوعی مسکوت ماند. متاسفانه با شروع کار رادیو شعر نو مخالفانی پیدا کرد و فکر می‌کردند اگر شعر نو از رادیو پخش شود به شعرهای کهن آسیب می‌زند و به همین دلیل اجازه نداشتند شعر نو را از رادیو پخش کنند و بعد از حضور اخوان ثالث در شورای رادیو این اجازه داده شد.  در برنامه «گلها» هم به هر ترانه‌ای اجازه ورود نمی‌دادند و نمی‌خواستند این غالب از حالت سنتی خارج شود و در حالی که ترانه می‌توانست پیشرو باشد مسکوت ماند. از طرفی نمی‌شد ترانه سرایان را از هم تفکیک کرد زیرا همه از یکسری غالب‌ها و اوزان مشخص استفاده می‌کردند.

این پژوهشگر ادبی در بخش دیگری از صحبت‌هایش با بیان اینکه من با برنامه «گلها» مخالف نیستم، افزود: این برنامه موجب شد موسیقی از حالت کوچه بازاری خارج و به رادیو راه پیدا کند.

او در پاسخ به اینکه چه چیزی باعث می‌شود یک ترانه را خوب یا بد بدانیم؟ گفت: از جهت کارشناسی، ترانه سرایی برای یک ملودی یا برعکس هر کدام مشخصاتی دارند که باید بنا بر پارامترهای خاص بررسی شوند. اینکه یک نفر صرفا سازی را دست و پا شکسته بلد باشد و از زبان مادری هم چیزی بداند، ترانه‌ساز نمی‌شود.

 

این پژوهشگر در بخش دیگری از صحبت هایش با اشاره به اینکه دبیر ادبیات است، بیان کرد: می‌بینم که دانش ادبی بچه‌هایمان که آینده سازان و ترانه سازان بعدی کشور هستند پایین است چون سطح کتاب‌های ما پایین است.

مفتاحی در انتهای صحبت‌هایش اظهار کرد: فکر می‌کنم ترانه دارد مسیر درستی را پیش می‌رود. وقتی فهم این نیست که شعر سنگین‌تری شنیده شود بهتر است مسائل در زبان عامیانه روزمره اما با حس گفته شود. باید اجازه داد این جریان پیش برود همان طور که  ما در آن زمان که نیما را درک نکردیم و الان مجبوریم کتاب‌های او را بخوانیم. من فکر می‌کنم آینده درباره ترانه امروز قضاوت می‌کند.

سومین سلسله نشست‌های پژوهشی سی‌‌و پنجمین جشنواره موسیقی فجر ۲۸ بهمن ماه با موضوع روند ترانه سرایی در تاریخ موسیقی ایران و با اجرای علی جعفری در سالن باربد فرهنگستان هنر بر گزار شد.

ورود در این نشست‌ها که تا ۳۰ بهمن ماه ادامه دارد، برای عموم آزاد است.

انتهای پیام